پرهام مهربونم
پسر مامان یه اخلاق خوب داره که من واقعاً از اون اخلاقش خوشم می آد و اونم اینه که هر وقت بخوابی نمی آید سراغت و اذیتت نمی کنه . از اداره که می ریم خانه ساعت تقریباً چهار و نیم بعدظهره و معمولاً پرهام خوابیده . کنارش می خوابم ولی حواسم بهشه . می بینم از خواب بیدار می شه و واسه خودش غلت می زنه ، بعد بلند می شه و می ره توی هال پیش آغا و مامان . با اونا خودش و سرگرم می کنه و اگه مامان بهش بگه برو از داخل اتاق چیزی رو بیار ، خیلی آروم و بی سرو صدا می آید و سریع بر می گرده . وقتی بیدار می شم صدا می کنم پپپپپپرهام می آید داخل اتاق و می گه بیدار شدی؟و دیگه نمی زاه دراز بگشی ، و بلندت می کنه . دور محمد هم نمی ره تا خودم بهش بگم پرهام ...
نویسنده :
فریده
14:10